English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3439 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
elate U بالا بردن محفوظ کردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
upgraded U بالا بردن
promote U بالا بردن
elevates U بالا بردن
uplift U بالا بردن
uplifts U بالا بردن
raise of loom U بالا بردن
tweaking U بالا بردن
up U بالا بردن
elevate U بالا بردن
tweaks U بالا بردن
elevating U بالا بردن
upped U بالا بردن
upgrades U بالا بردن
raises U بالا بردن
upgrade U بالا بردن
rallied U بالا بردن قی مت
rally U بالا بردن قی مت
lift U بالا بردن
ante U : بالا بردن
lifting U بالا بردن
upgrading U بالا بردن
lifted U بالا بردن
uprear U بالا بردن
upraise U بالا بردن
hoists U بالا بردن
tweaked U بالا بردن
tweak U بالا بردن
hoisted U بالا بردن
rallies U بالا بردن قی مت
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
jack up U بالا بردن
raise U بالا بردن
promoted U بالا بردن
promoting U بالا بردن
hoist U بالا بردن
lifts U بالا بردن
promotes U بالا بردن
upping U بالا بردن
raises U بالا بردن دستمزد
hoist U عمل بالا بردن
raise U بالا بردن دستمزد
casual uplift U بالا بردن موقتی
elevations U بالا بردن لوله
elevation U بالا بردن لوله
set sail U بالا بردن بادبان
hoisted U افراشتن بالا بردن
hoists U افراشتن بالا بردن
flag hoist U بالا بردن پرچم
hoist U افراشتن بالا بردن
hoists U عمل بالا بردن
to further sales U فروش را بالا بردن
hoisted U عمل بالا بردن
bilge U بالا بردن فشار داخل خن
top up U بالا بردن بوم جرثقیل
top-up U بالا بردن بوم جرثقیل
screw up U زیاد بالا بردن اجاره
ramps U بالا بردن یاپایین اوردن
ramp U بالا بردن یاپایین اوردن
top-ups U بالا بردن بوم جرثقیل
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
high stick U بالا بردن غیرمجاز چوب
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
pinch U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinches U محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
sky U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
skies U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
TFT screen U روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
halliard U طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
extensive cultivation U بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
moulage U انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
spanning U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned U فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
phototypesetter U وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
plotters U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter U چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
scrolls U متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll U متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
compiled U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling U برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
nuptias non concubitus , sedconsensus , U برای ایجاد علقه زوجیت
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
transistors U برای ایجاد تابع منط قی
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
fingerprint U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
backbones U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbone U مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
smudged U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging U ایجاد دود برای دفع حشرات
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudge U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges U ایجاد دود برای دفع حشرات
customizes U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customised U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customising U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customized U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customizing U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customises U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
customize U فرایند تغییر یک قطعه از نرم افزار یا سخت افزار همه منظوره جهت بالا بردن کارایی ان
It's to take away. برای بردن است.
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
graphics U که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
rene alloys U الیاژهایی برای دماهای بالا
in witness whereof U برای گواهی مراتب بالا
laughter U مسابقه اسان برای بردن
pantechnicon van U یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
subliminal U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
stalking horse U کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
breakpoint U حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
configure U نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
subliminally U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
sinking line U نخی برای فرو بردن زیر اب
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
serve U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
serves U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
served U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
mkdir U دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com